۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

ازدواج با مرد ژیگولو



VOA برنامه های جالبی داره امروز در مورد تن فروشی مردان صحبت میشد و شیوه جالب ارتباطی انها یعنی مردان جوان یا خوش تیپ با زنان مسن که حاضرند برای بودن  با انها . برای یک شب  300 تا 600 هزار تومان بپردازند.
دلایل   ارتباط این زنان را انتقام، ترس از پیری و تنوع طلبی  می دونست و برای پسران یا القائات دیگران مبنی بر خوشگلی یا خوش تیپی  تن انها را وسیله درآمدشان کرده یا انها دوست دارند همیشه ساپورت شن و با بزرگتر از خودشون ارتباط برقرار کنند.
جالب بود می گفت که به این پسران تن فروش ژیگولو می گویند و ممکن است انها بای سکچوال باشند یعنی با دو جنس ارتباط داشته باشند. یا تغییر جنسیتی ها باشند و یا صرفا برای کسب درآمد.
موضوع سکس تراپی برام جالبه. غریزی بودن سکس را می فهمم ولی نمی فهمم  با هر کسی بودن یعنی چه؟ حالا تنوع طلبی و نیاز را می فهمم اما برای پول کار کردن را نمی فهمم.
من فقط یک چیزی را میدانم اینکه نیاز در جامعه ما بیداد می کنه. انهایی که ازادند شدند تنوع طلب چون هی دوستی ها به هم میخوره و شروع یک دوستی دیگر یعنی سکس جدید ولی انهایی که مذهبی هستند و یا محدودیت های خانواده و آبرو و .... دارند در حال انفجار هستند و این نیاز خیلی اشکالات را پدید میاره چه نیازی؟؟؟
ازدواج از ترس ترشیده شدن و انگ ترشیدگی. از ترس تنهایی. بدون خرج ماندن. فشار خانواده و .... بالطبع ازدواج اجباری رضایت نداره و بنابراین بعد از ازدواج دنبال آرزوهاشون میرن و میشه همین تعدد پارتنر و زنان شوهر داری که با پسران روابط جنسی دارن.
برام جالبه نگاه که می کنم می بینم توی اطرافیان به ندرت پسری با قیافه و تیپ خوب می بینم که پارتنر نداشته باشه ویا زود تورش زدند و متاهل شده اما دخترهای خوب زیادی می بینم که نه دوست پسری دارند و نه ازدواج کردند.
باز اینو دلیل میبینم   دخترهای زیادی منتظر یک دوست و یا شوهر خوب و انهایی که روابط آزادتری دارند اونها زود انتخاب می کنند و اون نجیب ترها و محدودتر ها می مونند.
تو VOA خانم دکتره می گفت دیگه زمان این گذشته دخترها بشینند و انتخاب کنند اونها به واسطه موقعیت اجتماعی و تحصیلات و درآمدشون دیگه منتظر انتخاب شدن نیستند و پیشنهاد دهنده شدند و یک پسر که مورد علاقشون هستند را به راحتی به دوستی می گیرند و گاها خرجش را هم می دهند و برای نشان دادن توانایی های خود و داشتن دوست پسر و یا شوهر جلوی دیگران فقط دست به انتخاب می زنند.
می ترسم. از آینده ام. از کسی که شاید بشه شوهرم. از اینکه قبلا بنده و برده کسی بوده؟؟؟ از اینکه ایا بعدا از این تیپ زنان به تورش نمی خورند؟؟؟ شاید اصلا من در این رقابت زنانه جایگاهی نداشته باشم نه از لحاظ ریخت و قیافه ای که اونها درست می کنند و من نمی کنم و نه از لحاظ جسارت انتخابی که اونها دارند و من ندارم. آیا من تنها می مونم؟؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر