این شمایید که دین اسلام رو عوض کردید اسلام نمیگه هرکسی صیقه کنه کسایی هستن که دور ورزنا ودیگر کارهای خلاف دین اسلام نمیرن شما دخترا به صیقه میگین گناه ولی صبح تا شب دنبال دوس پسر بازی این جور کارا هستید کسی که خودش اصل گناهه دیگه از دین حرف نزنه
آخرش میرسه به همین . شما دخترا ساده هستین فکر میکنید دوست پسراتون از چشمو ابروتون خوششون آمده یا دنبال شوهری هستید ولی این پسرای شیطون دنبال کار خودشونن اولش خرتون مییکنن بعد یک دفعه هولتون میدن توچاه که برا بیرون آمدن هرچی که باز به شما بگن گوش میکنید چون ساده هستین البته از اکثر خانمهای باشخصیت عذر خواهی میکنم که درجمله خود از بلانسبت استفاده نکردم(((((انشا الله در هرجا که هستید سالم سلامت باشید واز خانمه خانم ها حضرت فاطمه زهراپیروی کنید))))
سلام من متاهلم و هم با صیغه موافقم و هم با ازدواج مجدد البته با شرایطی که اسلام توصولی آیایه کرده اونهایی که اینکارو میکنن به دستورات اسلام واقعا عمل میکنن؟ من به هیچکدوم از سفارشات اسلام اشاره نمیکنم فقط آیا ما میتونم عدالت را به صورت کامل اجرا کنیم آیا میتونیم هیچ فرقی نگذاریم اگر تونستیم اونوقت ازدواج مجدد کنیم یا فردی را صیغه کنیم . بعضی از ماها اینقدر بی جنبه هستیم یادمون میره زن اول رو
سلام .من نظرات رو خوندم ولی به نظرم صیغه تنها فایدش اینه که یکسری شرایط رو قبل از روابط می زاره(مثل عده)که بعدش مشکلی بوجود نیاد وگرنه هیچ فرقی با زنا نداره…
سلام با دقت ومنصفانه بخوانید چرا مردان مى توانند بیش از یک همسر داشته باشند ولى زنان مجاز نیستند؟ قرآن کریم مسئله تعدّد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معیّنى) مجاز شمرده است و در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن روبرو مى شویم که با مطالعات زودگذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند مخصوصاً غربیها در این زمینه بما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به مردان اجازه داده براى خود «حرمسرا» بسازند و بطور نامحدود همسر بگیرند. در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده، و نه تعدّد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قرار داده است. توضیح اینکه : با مطالعه وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام ، به این نتیجه مى رسیم که تعدّد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده و حتّى بعضى از مواقع ، بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند ، بنابراین تعدّد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آنرا در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است. قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده ، مسئله تعدّد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته ، زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند. و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان ، از زنان طولانى تر است زیرا زنان در سنین معیّنى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند در حالى که در مردان چنین نیست. و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل ، عملاً ممنوعیّت جنسى دارند در حالى که در مردان این ممنوعیّت ها وجود ندارد. از همه گذشته زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولاً نمى توانند به عنوان همسر اوّل، مورد توجّه مردان قرار گیرند و اگر مسئله تعدّد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف مى خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مسئله تعدّد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدّد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقّى مى کنند. با در نظر گرفتن این واقعیّتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم : ۱ ـ مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند. ۲ ـ مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند. ۳ ـ کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر «جسمى» و «مالى» و «اخلاقى» مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلّماً غیر از این سه راه ، راه دیگرى وجود ندارد. اگر بخواهیم راه اوّل را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم ، این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست. به تعبیر دیگر مسئله تعدّد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول ، مورد بررسى قرار داد ، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد ، و آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدّد زوجات عنوان مى کنند کسانى هستند که یک مسئله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند زیرا مسئله تعدّد همسر ، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجّه به مصلحت مجموع ، در این باره قضاوت کنیم. و اگر راه دوّم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیّت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند نه تأمینى دارند و نه آینده اى ، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آنرا تجویز کند. بنابراین تنها راه سوّم باقى مى ماند که هم بخواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان برکنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد. البته باید توجّه داشت که جواز تعدّد زوجات با اینکه در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى شود امّا تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است، زیرا زندگى در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى آمد ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوى و هوس باشد. جالب توجه اینکه همان کسانى که با تعدّد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مسئله کاملاً آشکار ساخته است، مثلاً بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ زده، و مخصوصاً کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکّران آنها را وادار ساخت که براى چاره جوئى و حلّ مشکل در مسئله ممنوعیّت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتّى برنامه تعدّد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقّف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بى بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت. از همه اینها گذشته ، تمایل پاره اى از مردان را به تعدّد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نیست امّا گاه مى شود که بر اثر عقیم بودن زن ، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند ، این تمایل را منطقى مى کند، و یا گاهى بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اوّل براى انجام این خواسته غریزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوّم مى بیند، حتّى اگر از طریق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام مى کند در اینگونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد ، و لذا حتّى در کشورهائى که تعدّد همسر قانوناً ممنوع است ، عملاً در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدّد رواج کامل دارد ، و یک مرد در آن واحد با زنان متعدّدى ارتباط نامشروع دارد. مورّخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدّد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و بهنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نا مشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین مى نویسد : «در غرب هم با وجود اینکه آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدّد زوجات) نمى کند با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتاب هاى قانون مى بینیم! والاّ گمان نمى کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست! راستى من متحیّرم و نمى دانم که تعدّد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدّد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من مى گویم که اوّلى از هر حیث از دوّمى بهتر و شایسته تر است» تاریخ تمدن اسلام و عرب ترجمه فخر گیلانى صفحه ۵۰۹٫ البته نمى توان انکار کرد که بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون ، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرمسراهاى ننگینى برپا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند ، ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت ، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن ، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟ سؤال : در اینجا بعضى سؤال مى کنند که ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد براى زن یا زنانى پیدا شود آیا در این صورت مى توان به او اجازه داد که دو شوهر براى خود انتخاب کند؟ جواب : این سؤال چندان مشکل نیست : اولاً : (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتیهائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند مسئله «سرد مزاجى» است در حالى که در مردان، موضوع برعکس است، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى، معمولاً از جنس نر شروع مى شود. ثانیاً : تعدّد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند در حالى که درباره زنان اگر فرضاً دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مسئله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد و مسلّماً چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتّى بعضى از دانشمندان معتقدند : فرزندى که پدر او مجهول باشد کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و با این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیّت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملاً مبهم است. و شاید نیاز به تذکّر نداشته باشد که توسّل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه بوسیله قرص یا مانند آن ، هیچگاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند ، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده ، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند ، بنابراین هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن ، تن به تعدد همسر بدهد. روى این جهات ، تعدّد همسر براى زنان نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان، با توجّه به شرائط آن، هم منطقى است و هم عملى است.تفسیر نمونه ۳/۲۵۶ ۱۲۴ ـ منظور از عدالت که در شرائط تعدّد همسر ذکر شده چیست؟ در سوره نساء آیه ۳ مى خوانیم «فان خفتم الاّ تعدلوا فواحدة» (اگر مى ترسید عدالت را ]درباره همسران متعدد[ رعایت نکنید تنها به یک همسر قناعت نمائید همچنین در آیه ۱۲۹ همین سوره مى خوانیم «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم» (و هرگز نمى توانید ]از نظر محبت قلبى[ در میان زنان، عدالت کنید، هرچند کوشش نمائید) در اینجا این سؤال مطرح مى شود که منظور از عدالت در مورد همسران متعدّد چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟ شک نیست که «عدالت» در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى مى تواند محبّت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه ۱۲۹ همین سوره مى فرماید: «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم» شما هر قدر کوشش کنید نمى توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید. بنابراین محبّت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است. از این بیان روشن مى شود : کسانى که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه فوق (وان خفتم الا تعدلوا فواحدة) به آیه ۱۲۹ (ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم) چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند. زیرا همانطور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبى است ، و این از شرائط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه هاى عملى است. گواه بر این موضوع ذیل آیه ۱۲۹ همین سوره مى باشد آنجا که مى گوید: «فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه» یعنى: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل در محبّت میان همسران خود رعایت کنید لااقلّ تمام تمایل قلبى خود را متوجّه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلاتکلیف درآورید». نتیجه اینکه کسانى که قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند گرفتار چنان اشتباهى در مسئله تعدّد زوجات شده اند که براى هر محقّقى جاى تعجّب است. تفسیر نمونه ۳/۲۵۵ اتفاقاً از روایات اسلامى برمى آید که نخستین کسى که این ایراد را مطرح کرد ابن ابى العوجاء از مادیین معاصر امام صادق(علیه السلام) بود که این ایراد را با هشام بن حکم دانشمند مجاهد اسلامى در میان گذاشت ، او که جوابى براى این سؤال نیافته بود از شهر خود که ظاهراً کوفه بود بسوى مدینه (براى یافتن پاسخ همین سؤال) حرکت کرد ، و به خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید، امام صادق(علیه السلام) از آمدن او در غیر وقت حج و عمره به مدینه تعجب کرد ، ولى او عرض کرد که چنین سؤالى پیش آمده است ، امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود : منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء عدالت در نفقه (و رعایت حقوق همسرى و طرز رفتار و کردار) است و اما منظور از عدالت در آیه ۱۲۹ که امرى محال شمرده شده، عدالت در تمایلات قلبى است (بنابراین تعدد زوجات با حفظ شرائط اسلامى نه ممنوع است و نه محال) هنگامى که هشام از سفر، بازگشت، و این پاسخ را در اختیار ابن ابى العوجاء گذاشت، او سوگند یاد کرد که این پاسخ از خود تو نیست (تفسیر برهان جلد اول صفحه ۴۲۰٫) معلوم است که اگر کلمه عدالت را در دو آیه به دو معنى تفسیر مى کنیم به خاطر قرینه روشنى است که در هر دو آیه وجود دارد، زیرا در ذیل آیه مورد بحث، صریحاً مى گوید : تمام تمایل قلبى خود را متوجه به یک همسر نکنید، و به این ترتیب انتخاب دو همسر مجاز شمرده شده منتها به شرط این که عملاً درباره یکى از آن دو ظلم نشود اگر چه از نظر تمایل قلبى نسبت به آنها تفاوت داشته باشد، و در آغاز آیه ۳ همین سوره صریحاً اجازه تعدد را نیز داده است. (تفسیر نمونه ۴/۱۵۵ ) ۱۲۵ ـ فلسفه ازدواج موقّت چیست؟ این یک قانون کلّى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد ، زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد ، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم ، چنین اقدامى عاقلانه نیست زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است ، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن بازمى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید که در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا مأموریت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى روبرو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته ، و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند ، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشویق نمود؟ یا اینکه آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت ، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه بى بند و بارى جنسى را؟ خلاصه اینکه « ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست ، و ما بر سر دو راهى قرار داریم یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همانطور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آنرا به رسمیت شناخته) و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم، معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى این سؤال فکر کرده اند؟! طرح ازدواج موقت ، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیانهاى فجایع جنسى و فحشاء را دربردارد.
ایرادهائى که بر ازدواج موقت مى شود منتها در اینجا اشکالاتى مى شود که باید بطور فشرده به آنها پاسخ گفت: ۱ ـ گاهى مى گویند چه تفاوتى میان « ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خود فروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.
پاسخ آنها که چنین مى گویند گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند، زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد(اگرباکره باشداجازه پدر ، مهریه ، …..، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصراً در اختیار این مرد باید باشد، و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عدّه نگاه دارد ، یعنى حداقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هرگونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند ، تا اگر از مرد اول بار دار شده وضع او روشن گردد ، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده بازهم رعایت این مدت واجب است ، و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد ، در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد . آیا این دو را با یکدیگر هرگز مى توان مقایسه نمود؟ البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث (در میان زن و شوهر)(۱)و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوتهائى با ازدواج دائم دارد ولى این تفاوتها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد ، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج . ۲ ـ « ازدواج موقت» سبب مى شود که بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند ، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.
پاسخ سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا باید جلو سوء استفاده کنندگان را بگیریم؟ اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! و اگر ملاحظه مى کنیم که امروز افراد محترم از این قانون اسلامى کراهت دارند، عیب قانون نیست، بلکه عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیحتر، سوء استفاده کنندگان از آن است، اگر در جامعه امروز هم ازدواج موقت به صورت سالم درآید و ________________________________________ ۱ ـ البته فرزندان ازدواج موقت هیچگونه تفاوتى با فرزندان عقد دائم ندارند. حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورتهاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت. ۳ ـ مى گویند: ازدواج موقت سبب مى شود که افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود. پاسخ از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملاً روشن شد، زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.
«راسل» و ازدواج موقت در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که برتراندراسل دانشمند معروف انگلیسى در کتاب زناشوئى و اخلاق تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است مفید بنظر مى رسد : او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان، بنام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا زناشوئى آزمایشى چنین مى نویسد: «که طبق طرح «لیندسى» جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد: نخست اینکه طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند ، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند ، دیگر اینکه جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد ، و سوم اینکه پس از طلاق ، زن هیچگونه حق نفقه نداشته باشد». «راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد چنین مى گوید: «من تصور مى کنم که اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاهها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانیها و روابط جنسى پرهرج و مرج فعلى مى باشد».از کتاب زناشوئى و اخلاق صفحه ۱۸۹ و ۱۹۰٫ همانطور که ملاحظه مى کنید طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشنتر و کاملتر است. در ازدواج موقت اسلامى هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است و هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست. تفسیر نمونه ۳/۳۴۱ ۱۲۶ ـ آیا ازدواج موقّت در عصر پیامبر (ص) بوده است؟ اتفاق عموم علماى اسلام بلکه ضرورت دین بر این است که ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده (و گفتگو درباره دلالت آیه ۲۴ سوره نساء فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلم بودن اصل حکم ندارد زیرا مخالفان معتقدند که مشروعیت حکم از سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله)ثابت شده است) و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از عمر نقل شده مُتعَتان کانتا على عهد رسول الله و انا احرمهما و معاقب علیهما، متعة النساء و متعة الحج: «دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و حج تمتع» (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند که بعداً نسخ و تحریم شده است.( کنز العرفان جلد دوم صفحه ۱۵۸ ـ حدیث مزبور از تفسیر قرطبى و طبرى با عباراتى شبیه عبارت فوق نقل شده است، در سنن بیهقى در جلد هفتم کتاب نکاح نیز ذکر شده.) اما جالب توجه اینکه روایاتى که درباره نسخ حکم مزبور ادعا مى کنند کاملاً مختلف و پریشان است، بعضى مى گویند خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و بعضى مى گویند ناسخ آن آیه طلاق است اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن: «هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد» در حالى که این آیه ارتباطى با مسئله مورد بحث ندارد زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است. قدر مسلم این است که اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست بنابراین طبق قانون مسلمى که در علم اصول(استصحاب) به ثبوت رسیده باید حکم به بقاء این قانون کرد. جمله مشهورى که از عمر نقل شده نیز گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است. بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود وگرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى بنام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است که فاقد هرگونه اعتبار مى باشد. جالب اینکه در صحیح ترمذى که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از «دار قطنى»( تفسیر قرطبى جلد دوم صفحه ۷۶۲ ذیل آیه ۱۹۵ بقره.) چنین مى خوانیم : کسى از اهل شام از عبدالله بن عمر درباره حج تمتع سؤال کرد او در جواب صریحاً گفت این کار، حلال و خوب است مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است عبدالله بن عمر برآشفت و گفت اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو!(۲) ________________________________________ ۲ ـ منظور از متعه حج که عمر آن را تحریم کرد این است که از حج تمتع صرف نظر شود، حج تمتع عبارت است از اینکه نخست محرم شوند و پس از انجام مراسم «عمره» از احرام درآیند (و همه چیز حتى آمیزش جنسى براى آنها مجاز شود)و سپس مجدداً محرم شده و مراسم حج را از روز نهم ذى الحجه انجام دهند. در عصر جاهلیت این کار را صحیح نمى دانستند و تعجب مى کردند که کسى در ایام حج وارد مکه شود و هنوز حج بجا نیاورده عمره را بجا آورد و از احرام بیرون آید، ولى اسلام صریحاً این موضوع را اجازه داده، و در آیه ۱۸۶ سوره بقره به این موضوع تصریح شده است. نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از «عبدالله بن عمر» از صحیح ترمذى به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است(۱). و نیز از «محاضرات» راغب نقل شده که یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت : از «عمر»! با تعجب گفتند : چگونه چنین چیزى ممکن است با اینکه عمر از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت : بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم، زیرا عمر مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم، من مشروعیت آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى پذیرم، اما تحریم آن را از هیچکس نخواهم پذیرفت!(۲) مطلب دیگرى که در اینجا یادآورى آن لازم است این است که ادعا کنندگان نسخ این حکم، با مشکلات مهمى روبرو هستند : نخست اینکه در روایات متعددى از منابع اهل تسنن تصریح شده که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشد، بلکه در زمان عمر از آن نهى گردید، بنابراین طرفداران نسخ باید پاسخى براى این همه روایات پیدا کنند ، این روایات بالغ بر بیست و چهار روایت است ، که علاّمه امینى در «الغدیر» جلد ششم آنها را مشروحاً بیان کرده است و به دو نمونه آن ذیلاً اشاره مى شود: ۱ ـ در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله انصارى نقل شده که مى گفت: ما در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بطور ساده اقدام به ازدواج موقت مى کردیم و این وضع ادامه داشت تا اینکه «عمر» در مورد «عمر و بن حریث» از این کار (بطور کلى) جلوگیرى کرد(۳). و در حدیث دیگرى در کتاب «مُوَطأ» مالک و «سُنَن کبرا»ى بیهقى از «عروة بن زبیر» نقل شده که: زنى به نام «خوله» بنت حکیم در زمان «عمر» بر او وارد شد و خبر داد که یکى از مسلمانان به نام «ربیعة بن امیه» اقدام به متعه کرده است او گفت: اگر قبلاً از این کار نهى کرده بودم او را سنگسار مى کردم (ولى از هم اکنون از آن جلوگیرى مى کنم!)(۴). ________________________________________ ۱ ـ شرح لمعه جلد دوم کتاب النکاح. ۲ ـ کنز العرفان جلد دوم صفحه ۱۵۹ (پاورقى). ۳ ـ الغدیر جلد ششم صفحه ۲۰۶٫ ۴ ـ الغدیر جلد ششم صفحه ۲۱۰٫ در کتاب بدایة المجتهد تألیف (ابن رشد اندلسى) نیز مى خوانیم که جابر ابن عبدالله انصارى مى گفت: « ازدواج موقت در میان ما در عهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در خلافت «ابوبکر» و نیمى از خلافت «عمر»، معمول بود سپس «عمر» از آن نهى کرد(۱). مشکل دیگر اینکه : روایاتى که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى کند بسیار پریشان و ضد و نقیضند، بعضى مى گوید : در جنگ خیبر نسخ شده ، و بعضى دیگر در روز فتح مکه ، و بعضى در جنگ تبوک ، و بعضى در جنگ اوطاس ، و مانند آن. بنابراین به نظر مى رسد که روایات نسخ ، همه مجعول بوده باشد که اینهمه با یکدیگر تناقض دارند. از آنچه گفتیم روشن مى شود اینکه نویسنده تفسیر «المنار» مى گوید : «ما سابقاً در جلد سوم و چهارم مجله المنار، تصریح کرده بودیم که عمر از متعه نهى کرد ولى بعداً به اخبارى دست یافتیم که نشان مى دهد در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسخ شده نه در زمان عمر، و لذا گفته سابق خود را اصلاح کرده و از آن استغفار مى کنیم»(۲) سخنى تعصب آمیز است، زیرا در برابر روایات ضد و نقیضى که نسخ حکم را در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند روایاتى داریم که صراحت در ادامه آن تا زمان عمر دارد، بنابراین نه جاى عذرخواهى است، و نه استغفار، و شواهدى که در بالا ذکر کردیم نشان مى دهد که گفتار اول او مقرون به حقیقت بوده است نه گفتار دوم! و ناگفته پیدا است نه «عمر» و نه هیچ شخص دیگر و حتى ائمّه اهلبیت(علیهم السلام) که جانشینان اصلى پیامبرند نمى توانند احکامى را که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده نسخ کنند و اصولاً نسخ بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بسته شدن باب وحى مفهوم ندارد، و اینکه بعضى کلام «عمر» را حمل بر اجتهاد کرده اند جاى تعجب است زیرا «اجتهاد» در برابر «نص» ممکن نیست.(۳) ________________________________________ ۱ ـ بدایة المجتهد کتاب النکاح. ۲ ـ تفسیر المنار جلد پنجم صفحه ۱۶٫ ۳ ـ تفسیر نمونه ۳/۳۳۷
با سلام خدمت دوستان در مورد اینکه صیغه به نفع مرد هاست شک دارم چون هیچ مردی نمیتونه زنی را با زور به صیغه وادار کنه پس حتما برای زن هم چیزی داره در مورد مدت و مهریه هم که کاملا توافقیه
سلام . زمانی میشود درباره موضوعی فنی بحث کرد که استدلالات آن بیان شود. والا حرف زدن غیرتخصصی و دلبخواهی که خرجی نداره . درباره یک مسئله دینی باید حتما ایه و روایت و تاریخ آن را مطالعه کرد وتوانایی استنباط هم داشته باشی .
سلام به همه دخترا و پسرای گل خودمونیم ولی صرفنظر از موافق یا مخالف ها عجب بحث داغی شده! من فکر می کنم خود همین کثرت اظهار نظرها دلیلیه بر لزوم توجه به نیازی که در جوانان امروز جامعۀ ما وجود داره در اینکه این دو جنس، علیرغم اشتراک در انسانیت تفاوتهایی دارند و به همدیگر هم نیاز دارن ( اعم از عاطفی، روحی، جسمی، جنسی و… ) که شکی نیست. حالا یک پیشنهاد! بیاین بدون اینکه از اسم خاصی ( مثل صیغه، زنا و… )استفاده کنیم، فارغ از اسلام و پیامبر و … دربارۀ رابطۀ مردان و زنان نظر بدین و اینکه بهترین راه حل برای برقراری ارتباطی انسانی که حافظ منافع هر دو طرف در همۀ بخشها باشه چیه؟ من فکر می کنم تو این تبادل نظر و تضارب آراء، ضمن احترام متقابل به نتایج خوبی برسیم. شما چی فکر می کنین؟!
اولاسلام ورحمه دوماعمرغلط کرد چون هنوزنمیدونه اسلام دینه یاسرگرمیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پیامبرعزیزودلبرودلخواه نازم قلب پاکش محل نزول فرشتگان رحمت بود اون رمزواسراراحکام رومیدانست و………….
به مردهاتوصیه میشه صیغه نکنندمگرمعدودی ازانها چراکه شهوت برعطوفت اونها غلبه داره ونمیتوننداون رفتاری روکه به عدالت نزدیکه انجام بدن بعضی ها ازاون ور می افتندوبعضی ها ازاین ور………….
خواهران وبرادران چرا دعوامیکنیدبیهوده وقت خودتون روتلف نکنیدکافیه سری به نمایشگاه کتاب بزنیدوکتب مشهورترین علمای شیعه اسلام روتهیه وبااخلاص وتوکل شروع کنیداسلام روفهمیدن خدای نکرده ابرومونونبریدکه ازاسلام ساده ترین مسایل هم نمیدونیدازخانم ارین عزیزنبایدکمترباشید یاعلی ببینم چه میکنید
ای کاش هر انسانی به جای پرسه زدن در امور دینی و پیدا کردن یک میانبر برای کار های غیر اخلاقیش به دنبال درست زندگی کردن به عنوان یه انسان بود.دین پاسخ گویی نیاز انسان امروز نیست.
از مدیراین وبلاگ درخواست عکس خواست دوست خودم جعفر را دارم تبادل ازاد و بی سانسور افکار خوب است -گناه نوشتار ی هم که گذاشته می شود و هر چند نسبی هم هست و از منظر هر کس متفاوت به عهده ان نویسنده باشد همه یک جوری نبایند فکر کنند و بنویسند
به به الان همه دین شناس و مذهبی شدن. ای ادمایی که دنبال این جور چیزایین. خوب بگین نمازتون سر جاشه؟ روزتونو میگیرین؟ تو همسایه هاتون فقیری نیست که شب گرسنه بخوابه؟ تا حالا دل چند نفرو شکستین؟ تا به حال سر چند نفر کلاه گذاشتین؟ چند بار تا حالا دروغ گفتین یا قسم دروغ خوردین؟ به چند نفر تا حالا بی احترامی کردین؟ از همه ی قران چسبیدین به همین اصن بگین خدا تو کدوم ایه قران گفته مردا میتونن صیغه کنن یا چند تا زن بگیرن؟ اما تو سوره نسا به پیامبر گفته میتونی چند تا همسر داشته باشی ولی نمیتونی عدالتو رعایت کنی پس بهتره همچین کاری نکنی. وقتی خدا به پیامبر این حرفو زده به خاطر این نبوده که پیامبر نمیتونسته عدالتو بین همسراش رعایت کنه، بلکه برای شمایی گفته که از همه ی چیزایه دنیا چسبیدین به این کار. ضمن اینکه عدالتو رعایت کردن یعنی اینکه همه رو راضی نگه داری. همسرت ناراحت نشه. آیا میتونین همچین کاری کنین؟ ضمن اینکه اینجا ایرانه نه عربستان. ایرانی جماعت، البته ایرانی های واقعی با این کار به شدت مخالفن. اصن از بین این همه ادمی که اینجا ببخشید از این لفظ استفاده میکنم ولی به نظر من کسی که به ارضا شدن با همسرش قانع نشه و دنبال آدمای ناجور دیگه ای مثل خودش باشه هرزه است. خوب از بین این آدما دو تا آدم تحصیل کرده و با فهم و شعور هم وجود داره یا نه؟
salam cheghadr bayad kochak maghz bashim k biyaeim darmored mazhabe yekdige bahso jadal konim baba alan shoma k eda mikonid mazhabeton bartare vaghean hamon amali k rahbaraye diniton migan ya goftan amal mikonid, bavar konid na, faghat yad gereftid hamgige ro sarkob konid.bebinid aghleton chi mige o kodom doroste.
علی آقا سلام خواهش میکنم احساسی نظرندهید مثال : اگرچهارنفر به هرکدام یک ظرف آب داده شود وبه انها بگویند که آن را در یک ظرف مشخص بریزید . آیا بعداز مخلوط شدن آبها۴نفره قادر هستند آبهای خودرا به صورت جداگانه از آن ظرف بردارند .اگر زن همزمان ۴شوهرکند وحامله شود شما این فرزند را بکدام آب متعلق میدانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آیا این فرزند سربار جامعه خود نمیشود؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا میتوان به عینه گفت که این فرزند متعلق به کدامیک از شوهرهای زن بوده است .وبه خاطر همین مسئله دین دستور داده که زن اگراز شوهرش طلاق گرفن عده نگهدارد که اگر حامله باشد معلوم شود صاحب نطفه چه کسی است . اما اگر به یک مرد یک ظرف آب دهند و۱۰تا ظرف خالی دیگربه دهند که آب خودرا در ظرفها بریزد بعد ار این کار میتواند ادعا کند که تمتم آبهی ۱۰گانه مال خودش است . اگر مرد همزمان ۱۰ تا زن داشته باشد وتمام آنه حامله شوند تمام فرزندان منسوب به یک پدر است ومادر هر فرزند نیز مشخص است .
اولا ادب داشته باش دوما این از حسادت های شما زنهاست که حتی به حکم خدا هم حسادت میکنید. سوما این از حرص و طمع و بازهم حسادتهای خود شماست که کار رو به محکمه می کشونه. وقتی که مهریه با طلا سنجیده شد و طلا هم شد میلیونها تومن به شوهرت داری سالاری میکنی این بخر اونو نخر اینو بگیر نه اونو نگیر اخرش هم اگه به حرفت گوش نده میرم مهریم میذارم اجرا غلط میکنی زنیکه… اصلا معنی این مهریه رو میفهمی تا حالا چند بار به شوهرت خوبی کردی-پشتش وایسادی-اونو ارضا کردی و هزاران مثاله دیگه که داری از معریه حرف میزنی خداییش راست بگو(تو و امثال تو که خدا رو نمی شناسین) این مهریه گرفتن حرام نیست مرد اینقدر کار کنه جون بکنه بیاره تو هم زهر مارش کنی اگه پول مهریه هم که نداشت بره گوشه زندون پس برو ای زن ناقص العقل اول حرص و طمع و حسادت خودت از بین ببر بعد در مورد حکم اون خدایی که انسان رو از نطفه بی چیز به این زیبایی(زیبایی تو رو نمیگم ها) افرید اظهار نظر کن
parisa parisa parisa parisa parisa parisa parisa parisa parisa parisa پریسا چون تو اثال تو بلد نیستین شوهر داری کنین طلاق هست . چون میخواین آزاد با شین طلاق هست . هویت تو در کشورت چون فاسدی هیچی . تودنیا هم هیچی برم بمیر پریسا parisa parisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisa
پریسا چون تو وامثال تو بلد نیستین شوهر داری کنین طلاق هست . چون میخواین آزاد با شین طلاق هست . هویت تو در کشورت چون فاسدی هیچی . تودنیا هم هیچی برو بمیر پریسا قیمت صیغه و نحوه ازدواج با چند زن! + عکس – جدیدترین اخبار ایران و جهان ممتاز نیوز
اولا من خودم زن شوهردارم و دوتا بچه مثل گل دارم . بلا نسبت شوهرم شما آقای انسان که برخلاف اسمتون هستید و k20 که معلوم نیست کی هستی بهتر درمورد برید حقوق حقیقیه زن در اسلام رو تویه نهج البلاغه بخونید بعد نظر بدید
بحث ازدواج موقت درکلاسای حقوق داغه.دکتر مطهری فرمودند از بحث اسلام برانداز شیعه وسنی پرهیز کنید وحقیقت اسلامو درک کنید اگر میتوانید.ما اهل سنت معتقدیم که ازدواج موقت درمقطعی ازاسلام خصوصا درجنگهای بلند مدت پذیرفته شده وبعدحضرت رسول منع فرمودند وعده ای هم معتقدند که خلیفه دوم عمربن خطاب درمقام خلافت منع کرد.فقهای امامیه هم که اساسا بحث بطلانو قبول ندارند واین گفتار اهل سنتو تحریف حدیث میدونندوما حصل این عقیده اوضاعی که در جامعه مشاهده میکنیم.بهرحال غلط یا درست این سابقه تاریخی وجودارد حال باید وضع موجود باشرایط صیغه تطبیق داد.حقیقت یک زن چیست ایا شعار عربی فقط شرابوشمشیرو زن رابپذیریم .ایا زن وسیله است برای رفع میل جنسیو بس انهم با قراردادچند ساعته.بهشت زیر پای کدام مادر است .تکلیف زن مطلقه ای که دسترسی به مرد حلال ندارد و یا به عکس چیست.ازدواج در شرایط فعلی واقعا امکانپذیر نیست .میل جنسی رادرخودکشتن شرعا حرام است وماجوود این شرایط اسفناک مبارزه میکنیم.متاسفانه مار طلاق درایران از میانگین جهانی چند باربر بالاتره ویکی از دلایلشو ازدواج موقت میدونن که بعد ازاینکه خانم فهمید تاب زندگی با مردیو که حس میکنه بهش خیانت کرده نداره وطلاق میخواد زنی که از هر لحاظ برای مردش اماده بوده.حتی ازرو اجبار قانونی به تصویب رسید که ازدواج موقت نیازی به ثبت نداشته باشد واین باعث بازتر شدن دست مردای شد که بیشتر دنبال این برنامه هستندازتمام برادرای گلم وخواهرای عزیزم خواهش میکنم که یک بار بخاطر تضمین زندگی خودشون به دادگاه خانواده شهرشون سر بزنند واوضاع صیغه رو از نزدیک رسد کنند.یک قانون خوب دیدگاهی که بتونه بعد از حذف یک قضیه یک جایگزین بهتروعالی تر براش بذاره.اوضاع من با یک جوان عربستانی یا قطری زمین تا زمان قرق داره اون از ذخیره ارزی ۳۰۰میلیارد دلاری زن میگیره ومن از اختلاس ۳۰۰۰میلیاردتومانی.باورکنید درصد زنان ومردان ایرانی که به شریکشون خیانت میکنن کمتر از دودرصده مابقی شکستهای زندگی فقط مشکل سنگین وغیر قابل تحمل اقتصادی خودتون خوب میدونید که همه شماها دارای خانوادهای اصیل ونجیب هستین که باهنرمندی خاصی سکان این کشتی از هم گسیخته خانواده رو هدایت میکنین که به امید خدا به ساحل ارامش برسونین.عمربن خطاب وقتی خلیفه بود نمیشناختنش غیر عربها چون ادم ساده زیستی بود وعلی ابن ابیطالب قاضی محکمه اش بود چون بهتر تصمیم میگرفت وشاگرد مکتب حضرت رسول بود تمام عمرشو با پیامبر بود.یادتون باشه که سیاست حکومت کردن درتمام ادوار تاریخی بوده وخواهد بود به نظر درست نمیاد که اصولگرا واصلاح طلبو بر علیه هم کافر بدونیم این بازی سیاست یکی میبره ویکی دیرتر وسر جمع می بینیم هیچکدوم تامه انتظارات ما را براورده نکردن چون قدرت کامل فقط خداست صدر اسلام هم اوضاع همینطور بوده.شرابم حرامه که ما کردا مثل اب میخوریمش ولی اهمیتی براحکم شرعیش قایل نیستیم چون هیچکس براش مهم نیست ولی صیغه کانون گرم یک خانواده رو نشونه میره اگه یک لحظه به بچه هات فکرکنی وببینی که بخاطر طلاق ناشی از صیغه ترکشون میکنی مرد نیستی اگه به صیغه فکرکنی از اونطرفم من مجرد سی ساله باید درد دلمو به کی بگم خانم مطلقه ای که بی هیچ دلیلی تنها مونده تکلیف مسایل زناشویی سالمش چی میشه ……..ممنونم
سلام اولا بحث اینجا اصلا ربطی به مسئله اسلام براندازی نیست . دوما آقای دکتر خیلی چیزهارو دوست دارن که بحث نشه . عمر علنا اعلام کرد متعتان محللتان فیز زمن رسول الله {{انا))احرمهما واعذب علیهما . وتنها مدرک بر حرمت نزد اهل سنت همین حرف عمر است . عمر چه کاره بوده که بتونه حرام کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مسئله ازدواج موقت نزد اهل سنت به مسیار معروف که همون چند همسری . باید کاری کرد که فرهنگ استفاده از این دستور اللهی نهادینه بشه نه اینکه مصداقی بحث کنیم واصل اون رو منکر بشیم درجاده ها تصادف زیاد میشه خب باید قرهنگ رانندگی درست کرد یا در کارخانه ماشین سازی رو بست وجاده هارو شخم زد کدومش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. مراجعه کن به تفاسیر اهل سنت در باره آیه ۲۴ سوره نساء . برادران من ازدواج چه دائم و چه موقت یک قرارداد است وتا کسی قرارداد را قبول نکند اجباری ندارد .
باسلام به همه اندیشندان در زمینه صیغه ، مهدی ،بیتا،رضا،سحر،ناصر،زلیخاو…آنکه داندداندچه میگوید عاقل است . اما اما آنکه نداند نداند چه می گوید جاهل است . پس وقت خود را چو می دانی ، برای نداستن دیگران صرف نکنید.
خوشم میاد آقای ممتاز نیوز تویه سانسور کردن حرف نداره فقط تعجبم اینجاست چرا بی تربیت بازی خیلی ها رو باک نمیکنید اما کسی که میخواد از حریم شخصیتیش دفاع کنه رو فوری حذف میکنید اما جواب شما آقایون اگه به این ۴ دلیل شرعی مرد زن دار بخواد زنی رو صیغه کنه بلامانع است ۱ زن ناسازگار باشه ۲ بیمار روانی باشه ۳ نازا باشه ۴ مشکلات جنسی داشته باشه که البته برای هر کدوم بهترین راه طلاقه اینطوری مرد مجبور نیست هم خودشو رنج بده هم زن رو درضمن یادتون باشه حتی خود اولیا وانبیا هم از این قضیه برای شهوت رانی استفاده نمیکردن حضرت رسول تا وقتی خدیجه زنده بود هرگز با زن دیگه ای نبود حضرت علی (ع)همینطور چرا مردای ما فقط دنبال منافع خودشونن چرا درس مردی و مردانگی رو از حضرت علی (ع) یادنمیگیرن ویا زنان ما عفت و بکدامنی رو از حضرت زهرا(س) چرا سعی میکنید حقیقت رو وارونه جلوه بدین یک نگاه به بچه های معصومی که داریم بندازین چطور دلمون میاد اونارو راحت زیر لگدهای خودخواهانمون له کنیم آقای xاگه بازنت مشکل داری مشاور هست خانم g اگه نمیتونی زیر نامردیای شوهرت دوام بیاری کاری بهش نداشته باش بچسب به بچه هات نهایتا کاربیخ بیدا کرد طلاق . ومطمعن باشین کسی رستگاره که قانون خدا رو نادید نگیره نه اینکه به اسم اسلام هرکار دلش خواست بکنه و این یادتون باشه آدما همیشه نمیتونن هر دو طرف رو راضی نگه دارن چرا که هرکسی حقی داره و از حقش دفاع میکنه و در آخر توی این دنیا کسی رستگاره که سالم و با آبرو زندگی کنه
وبرای افراد نادانی مثل تو همان بس که از بیسوادی در بیای تا ارزش پیدا کنی . تو اگه اندیشمند بودی این حرفارو که از سری ندانستن است نمیزدی . معلومه جامعه با داشتن مثل شمایی مریض وباید ریشتون زد
لطفا سعی کن کمی زبان فارسی یا بگیری تا نوشته هایت قابل فهم باشد بعد کمی ادب و احترام چاشنی آن کنی و پس از آن به تقویت انسانیت خود بپردازی. انسانیت که فقط ارضای غریزه جنسی نیست که تمام قد از آن دفاع می کنی.
آقا رضا بهتره درمورد کسی که هیچ شناختی ازش نداری اضهار نظر نکنی چون ممکنه برات گرون تموم بشه وشما آقای مثلا انسان فکر کردی یک طوماربالا بلند بنویسی خیلی آدم باسوادی ؟ طرز برخورد و نوشته هاتون نشونده شخصیت واقعیتونه بهتر زیاد ادای عقل کل ها رو در نیارین اگه مردهای هوس باز به هر بهانه ای دنبال کثافت کاریشون نمیرفتن آمار طلاق بالا نبود هرچند که فهمیدن این چیزها شعور زیادی مخواد که بعضیها ندارن
سلام به همگی امید وارم حالتون خوب باشه ! باید بههمه کسایی که مخالف ازدواج موقت بگم که این قرآنی که ما داریم طوری نوشته شده که مختص به زمان پیامبر نیست بهتره برید بخونید و بعد بیاید نظر بدید تو قران در مورد کاهش میل جنسی ۴ مورد نام برده : ۱-کنترل چشم ۲-ادواج ۳-ازدواج موقت چهارمیشو بهتره برید تو قرآن بگردید دنبالش تا با اسلام بیشتر آشنا بشید. یا علی
بحث ازدواج موقت درکلاسای حقوق داغه.دکتر مطهری فرمودند از بحث اسلام برانداز شیعه وسنی پرهیز کنید وحقیقت اسلامو درک کنید اگر میتوانید.ما اهل سنت معتقدیم که ازدواج موقت درمقطعی ازاسلام خصوصا درجنگهای بلند مدت پذیرفته شده وبعدحضرت رسول منع فرمودند وعده ای هم معتقدند که خلیفه دوم عمربن خطاب درمقام خلافت منع کرد.فقهای امامیه هم که اساسا بحث بطلانو قبول ندارند واین گفتار اهل سنتو تحریف حدیث میدونندوما حصل این عقیده اوضاعی که در جامعه مشاهده میکنیم.بهرحال غلط یا درست این سابقه تاریخی وجودارد حال باید وضع موجود باشرایط صیغه تطبیق داد. حقیقت یک زن چیست ایا شعار عربی فقط شرابوشمشیرو زن رابپذیریم .ایا زن وسیله است برای رفع میل جنسیو بس انهم با قراردادچند ساعته.بهشت زیر پای کدام مادر است .تکلیف زن مطلقه ای که دسترسی به مرد حلال ندارد و یا به عکس چیست.ازدواج در شرایط فعلی واقعا امکانپذیر نیست . میل جنسی رادرخودکشتن شرعا حرام است وماجوود این شرایط اسفناک مبارزه میکنیم.متاسفانه مار طلاق درایران از میانگین جهانی چند باربر بالاتره ویکی از دلایلشو ازدواج موقت میدونن که بعد ازاینکه خانم فهمید تاب زندگی با مردیو که حس میکنه بهش خیانت کرده نداره وطلاق میخواد زنی که از هر لحاظ برای مردش اماده بوده. حتی ازرو اجبار قانونی به تصویب رسید که ازدواج موقت نیازی به ثبت نداشته باشد واین باعث بازتر شدن دست مردای شد که بیشتر دنبال این برنامه هستندازتمام برادرای گلم وخواهرای عزیزم خواهش میکنم که یک بار بخاطر تضمین زندگی خودشون به دادگاه خانواده شهرشون سر بزنند واوضاع صیغه رو از نزدیک رسد کنند.یک قانون خوب دیدگاهی که بتونه بعد از حذف یک قضیه یک جایگزین بهتروعالی تر براش بذاره.اوضاع من با یک جوان عربستانی یا قطری زمین تا زمان قرق داره اون از ذخیره ارزی ۳۰۰میلیارد دلاری زن میگیره ومن از اختلاس ۳۰۰۰میلیاردتومانی.باورکنید درصد زنان ومردان ایرانی که به شریکشون خیانت میکنن کمتر از دودرصده مابقی شکستهای زندگی فقط مشکل سنگین وغیر قابل تحمل اقتصادی خودتون خوب میدونید که همه شماها دارای خانوادهای اصیل ونجیب هستین که باهنرمندی خاصی سکان این کشتی از هم گسیخته خانواده رو هدایت میکنین که به امید خدا به ساحل ارامش برسونین.عمربن خطاب وقتی خلیفه بود نمیشناختنش غیر عربها چون ادم ساده زیستی بود وعلی ابن ابیطالب قاضی محکمه اش بود چون بهتر تصمیم میگرفت وشاگرد مکتب حضرت رسول بود تمام عمرشو با پیامبر بود.یادتون باشه که سیاست حکومت کردن درتمام ادوار تاریخی بوده وخواهد بود به نظر درست نمیاد که اصولگرا واصلاح طلبو بر علیه هم کافر بدونیم این بازی سیاست یکی میبره ویکی دیرتر وسر جمع می بینیم هیچکدوم تامه انتظارات ما را براورده نکردن چون قدرت کامل فقط خداست صدر اسلام هم اوضاع همینطور بوده.شرابم حرامه که ما کردا مثل اب میخوریمش ولی اهمیتی براحکم شرعیش قایل نیستیم چون هیچکس براش مهم نیست ولی صیغه کانون گرم یک خانواده رو نشونه میره اگه یک لحظه به بچه هات فکرکنی وببینی که بخاطر طلاق ناشی از صیغه ترکشون میکنی مرد نیستی اگه به صیغه فکرکنی از اونطرفم من مجرد سی ساله باید درد دلمو به کی بگم خانم مطلقه ای که بی هیچ دلیلی تنها مونده تکلیف مسایل زناشویی سالمش چی میشه ……..ممنونم
برادر گرامی اولاً که در اهل سنت هم ازدواج به شرط فسخ داریم که همان صیغه یا متعه است . جدیداً هم مفتی سعودی شاهکار زده و جهاد نکاح را حلال دانسته که همان فاحشه گری است و در هیچ آیینی ما یک همچین چیزی نداریم. ثانیاً علت طلاق صیغه نیست که اصلاً در ایران امروز رایج نیست و در زمان گذشته که رایج بود طلاق هم کمتر بود. علت طلاق عدم ارضای زن و شوهر (مالی – روحی- جنسی) میباشد. فلسفه صیغه ،یعنی داشتن دوست دختر بصورت رسمی و قانونی میباشد. به نظر شما اگر مردی با زنی مدتی دوست بود و بعد از هزار و یک استفاده اورا و شاید حتی فرزند ناخواسته را ول کند برود بهتر است یا اینکه بواسطه قرارداد قانونی صیغه احساس مسئولیت کند.امروزه ثابت شده که سرکوب غرایز باعث بیماری روحی روانی میشود .به نظر من اگر صیغه رسمی و قانونی شود و روابط خارج از آن مستوجب مجازاتهای سنگین آنگاه روابط پنهانی که باعث متلاشی شدن خانواده ها میباشد ازبین خواهد رفت.
سلام اینکه در اسلام با صیغه موافقت شده یا مربوط به عصر ما هست یانه با اومدن صاحبش مشخص میشه ممکنه اصل موضوع بی اشکال باشه اما به درد مردای مملکت ما نمیخوره چرا که هرگز یاد نخواهند گرفت که بین همسرانشان عدالت برقرار کنن علت فروباشی زندگیها همینه امامتاسفانه اکثرا فقط سر حلال و حرامی و مقاصد شخصی خودشون دارن بحث میکنن طرف زن دوم صیغه ویا حتی عقد کرده زن اول رو باداشتن چند بچه رها کرده رفته دنبال کارش کجای قران محمد(ص) همچین چیزی نوشته که آقایان اجازه دارن حق زن اول رو زیر با بزارن بچسبن به دومی درضمن این رو هم یاداور بشم کسی که راحت زن دوم رو صیغه کرد دنبال سومی و چهارمی و……هم میره واینطوری یک مرد باآبرو با خانواده تبدیل میشه به یک مرد زنباره!!!!!!!!!!!
به همون شدت که غریزه ی جنسی مردا قویه،به همون نسبت هم احساسات یه زن ظریفه! زن،لطیف و از لحاظ روحی وعاطفی شکننده و آسیب پذیره،بی توجهی و بی عدالتی نسبت بهش به بهانه ی هوس بازی و صیغه(بدون داشتن ودر نظر گرفتن شرایطش)ظلم بزرگیه.لطفا اعتراضشو حمل بر حسادت نکنید! اگه یه مرد می تونست با همون دیدی که به اهمیت مساله ی جنسی در مورد خودش فکر میکنه،به لطافت عواطف جنس مخالفش پی میبرد، به بهانه ی هوس رانی و زیاده خواهی مرتکب ظلم نمیشد و خودداری پیشه میکرد.به عنوان یه زن مخالف مردای بی انصافی ام که صیغه رو وسیله ای برای توجیه بی بند وباری وبی مسئولیتی شون در قبال خونواده شون قرار دادن و این مساله رو به دلخواه خودشون به هر شکل خودخواهانه ای که دل شون میخواد تفسیر میکنن وبیشتر از پرهیز کاری و مدارا ،به تنوع طلبی و هوس های آنی شون با توجیه حلال بودن صیغه فکر میکنن!!!
مراجعه به دین و قرآن بکن اگه معاند نباشی و شیشه خورده نداشته باشی . جواب میگیری . اما اگه از مصداق فی قلوبهم مرض باشی فایده نداره . پیغمبر هم اگه برات خوصوصی بگه فایده نداره . پس به خودت و قرآن مراجعه بکن . البته اول به خودت
با عرض سلام خدمت همه عزیزان من محسن ۳۰سالمه خوش اخلاق خوش تیپ از همسرم جدا شدم خونه دارم ماشین دارم با درامد ماهی ۳٫۵میلیون تومن ودنباله یه خانم خوب میگردم
صیغه برای مردهای متهل و حوس باز به اندازه روسپی گری زنهای فاحشه بده، اما در جامعه فعلی ما که برخی از زنها به نیازهای مرشون بی توجهی میکنند صیغه مدیریت شده بهتر از طلاق و فروپاشی خانواده ها است
سلام دوستان به نظر این حقیر حلال هر چیزی بهتر و بایدار تره وهیچ جای قران نیامده که یک زن تا بایان دوره عده اش با شوهر قبلی با کسی بتونه ازدواج کنه بس صیغه کلاه شرعی گذاشتن روی سر خودمون ومکتبمونه .تویی که میگی خوبه حاضری خدایی ناکرده اسم نمیبرم رو اجازه همچون کاری بدی جوابم مسلما نه است
زن یک موجود باک و بی همتاست و قابل ستایش این مرده که نمیتونه امیال خودشو کنترل کنه وگرنه ناموس خودشو بذار جای بقیه تا بفهمه ارزشش رو هیچ موقع دیگه نگاه نا باک نخواهد داشت
سلام به همگی اکثر مطالب رو خوندم کلا صیغه برای جلوگیری از فساد و فحشا بهانه شده و خوب هم هست که حداقل هم زن راضی بشه و باشه هم مرد .مردهای مجرد که وضعیتشون معلومه ولی اونایی که درباره مردهای متاهل نظر میدن شاید این مردها مشکلاتی دارن مثلا زنشون بیماری داره یا آبستن باشه یا سرد باشه یا وقتی مرد میاد خونه با بداخلاقی و بوی قرمه سبزی زنش مواجه بشه بعد خانم که بخواد بره مهمانی ۷۰ قلم آرایش میکنه واسه دیگران ولی شوهرش پشم به هر حال نباید زود قضاوت کرد. یهتر از اینه خالی نشه هیز بمونه و به همه بخواد گیر بده یا از همه بدتر تازگیا مد شده یا ایمیل های جور واجور میاد از سکس ضربدری!!!!!!!! اینقدر این زنها شوهراشونو در تنگنا میزارن که یارو میگه بیخیال زنمم میبرم با خودم یکیو مثل خودش گیر میاره این کاره انجام میده حتی عوض بدل هم میکنن…… در صورتیکه صیغه کنن و اون حس شهوانیشو تخلیه کنن اصلا فکرشون دنباله این چیزا نمیره – ممنون از همه mom_momy@yahoo.com
بابا این وزارت ورزش و جوانان به جای اینکه بیادبه این قضیه سامون بده و مرتبش کنه داره از بیخ و بن قطعش میکنه؟ آقا من جوون که نمیخوام گناه کنم که مرتاض نیستم که بتونم با این وضع الان جامعه خودمو خیلی راحت حفظ کنم
سلام باید شرایطی که برای اون دارویی به نام ازدواج مجدد تجویز شده را در نظر گرفت ولی اون مردی که به فول ما برای هوس بازی میره صیغه میکنه از زنا نجات پیدا کرده و مهم اینه نزد خدا گناه به حساب نمیاد ولی باید فرهنگش
اصلاح بشه بعدشم حالا رسیدیم به قانون حجاب در اسلام قانون حفظ چشم از نامحرم قانون حرمت نگاه شهوت آلوده به غیر از همسرقانون حرمت اختلاط زن و مرد دلمون میخواد همه قوانین اسلام را یکی یکی زیر سیبیلی رد کنیم اون وقت برای جامعه هم هیچ مشکلی پیش نیاد شمایی که نیاز های جنسیت تامینه یه خورده از چشم اونایی که تو این اجتماع مشکل دارن به قضیه نگاه کنین خانمومی که اصلا نمی تونه آتش فشانه شهوت یک جوون رو درک کنه اون وقت با هفت قلم آرایش و عشوه میاد تو خیابون به خدا باید برای فردای قیامت منتظر غضب خدا باشه خدا رحمت کنه زن و شوهری که برای هم بی حیا باشند ولی تو جامعه با حیا
سلام بر همه شاید همه این واقیعت و فراموش کردیم که تمام کسانی که سر از این سایت در می آورند به نوعی از رابطه جنسی خود ناراضی هستند حتی من و تمامی آقایان و خانوم های که سر از این سایت در می آورند . حالا بعضی با ادبند ، بعضی بی ادب ، و بعضی دونبال اطلاعات .. موفق باشید
salam man az lahaze gheimat chizi nemidonam ama ino midoonam ke adam bayad sirate ziba dashtah bashad ta soorat… man mayel be sighe khanomi baveghar – sangin -khosh barkhord hastam agar doost dashtid sms bedid ta zag bezanam.
پیامبر اسلام ازدواج موقت را شرعی اعلام کرده اند؟ این چه حرف غلطی است که میزنید؟؟؟؟ پیامبر خدا درروز فتح خیبر ازدواج موقت را حرام اعلام نموده اند واین کار زان پس برابر با زنا شده است. درک کنید.
با سلام و احترام فرمایشاتتان را مستند بفرمایید . در کدام سند حکم تحریم صیغه به فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است.نسبت به فرمایش امام صادق علیه السلام که می فرمایند درباره هرچیز تقیه کنم در مورد صیغه تقیه نمی کنیم (قریب به این مضمون)؟
کسایی هستن که دور ورزنا ودیگر کارهای خلاف دین اسلام نمیرن
شما دخترا به صیقه میگین گناه ولی صبح تا شب دنبال دوس پسر بازی این جور کارا هستید
کسی که خودش اصل گناهه دیگه از دین حرف نزنه
بعضی از ماها اینقدر بی جنبه هستیم یادمون میره زن اول رو
میشه یکی بگه هدف اصلی تو این سایت چیه؟؟؟؟؟؟
چرا مردان مى توانند بیش از یک همسر داشته باشند ولى زنان مجاز نیستند؟
قرآن کریم مسئله تعدّد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معیّنى) مجاز شمرده است و در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن روبرو مى شویم که با مطالعات زودگذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند مخصوصاً غربیها در این زمینه بما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به مردان اجازه داده براى خود «حرمسرا» بسازند و بطور نامحدود همسر بگیرند.
در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده، و نه تعدّد زوجات را بدون قید و شرط و نامحدود قرار داده است.
توضیح اینکه : با مطالعه وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام ، به این نتیجه مى رسیم که تعدّد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده و حتّى بعضى از مواقع ، بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند ، بنابراین تعدّد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آنرا در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است.
قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده ، مسئله تعدّد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته ، زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند.
و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان ، از زنان طولانى تر است زیرا زنان در سنین معیّنى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند در حالى که در مردان چنین نیست.
و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل ، عملاً ممنوعیّت جنسى دارند در حالى که در مردان این ممنوعیّت ها وجود ندارد.
از همه گذشته زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولاً نمى توانند به عنوان همسر اوّل، مورد توجّه مردان قرار گیرند و اگر مسئله تعدّد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف مى خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مسئله تعدّد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدّد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقّى مى کنند.
با در نظر گرفتن این واقعیّتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم :
۱ ـ مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند.
۲ ـ مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند.
۳ ـ کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر «جسمى» و «مالى» و «اخلاقى» مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلّماً غیر از این سه راه ، راه دیگرى وجود ندارد.
اگر بخواهیم راه اوّل را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم ، این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست.
به تعبیر دیگر مسئله تعدّد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول ، مورد بررسى قرار داد ، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد ، و آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدّد زوجات عنوان مى کنند کسانى هستند که یک مسئله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند زیرا مسئله تعدّد همسر ، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجّه به مصلحت مجموع ، در این باره قضاوت کنیم.
و اگر راه دوّم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیّت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند نه تأمینى دارند و نه آینده اى ، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آنرا تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوّم باقى مى ماند که هم بخواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان برکنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد.
البته باید توجّه داشت که جواز تعدّد زوجات با اینکه در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى شود امّا تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است، زیرا زندگى در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى آمد ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوى و هوس باشد.
جالب توجه اینکه همان کسانى که با تعدّد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مسئله کاملاً آشکار ساخته است، مثلاً بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ زده، و مخصوصاً کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکّران آنها را وادار ساخت که براى چاره جوئى و حلّ مشکل در مسئله ممنوعیّت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتّى برنامه تعدّد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقّف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بى بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت.
از همه اینها گذشته ، تمایل پاره اى از مردان را به تعدّد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نیست امّا گاه مى شود که بر اثر عقیم بودن زن ، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند ، این تمایل را منطقى مى کند، و یا گاهى بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اوّل براى انجام این خواسته غریزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوّم مى بیند، حتّى اگر از طریق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع، اقدام مى کند در اینگونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد ، و لذا حتّى در کشورهائى که تعدّد همسر قانوناً ممنوع است ، عملاً در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدّد رواج کامل دارد ، و یک مرد در آن واحد با زنان متعدّدى ارتباط نامشروع دارد.
مورّخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدّد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و بهنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نا مشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین مى نویسد :
«در غرب هم با وجود اینکه آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدّد زوجات) نمى کند با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتاب هاى قانون مى بینیم! والاّ گمان نمى کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست! راستى من متحیّرم و نمى دانم که تعدّد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدّد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من مى گویم که اوّلى از هر حیث از دوّمى بهتر و شایسته تر است» تاریخ تمدن اسلام و عرب ترجمه فخر گیلانى صفحه ۵۰۹٫
البته نمى توان انکار کرد که بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون ، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرمسراهاى ننگینى برپا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند ، ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت ، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن ، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟
سؤال :
در اینجا بعضى سؤال مى کنند که ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد براى زن یا زنانى پیدا شود آیا در این صورت مى توان به او اجازه داد که دو شوهر براى خود انتخاب کند؟
جواب : این سؤال چندان مشکل نیست :
اولاً : (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتیهائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند مسئله «سرد مزاجى» است در حالى که در مردان، موضوع برعکس است، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى، معمولاً از جنس نر شروع مى شود.
ثانیاً : تعدّد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند در حالى که درباره زنان اگر فرضاً دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مسئله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد و مسلّماً چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتّى بعضى از دانشمندان معتقدند : فرزندى که پدر او مجهول باشد کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت، و با این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیّت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملاً مبهم است.
و شاید نیاز به تذکّر نداشته باشد که توسّل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه بوسیله قرص یا مانند آن ، هیچگاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند ، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده ، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند ، بنابراین هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن ، تن به تعدد همسر بدهد.
روى این جهات ، تعدّد همسر براى زنان نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان، با توجّه به شرائط آن، هم منطقى است و هم عملى است.تفسیر نمونه ۳/۲۵۶
۱۲۴ ـ منظور از عدالت که در شرائط تعدّد همسر ذکر شده چیست؟
در سوره نساء آیه ۳ مى خوانیم «فان خفتم الاّ تعدلوا فواحدة» (اگر مى ترسید عدالت را ]درباره همسران متعدد[ رعایت نکنید تنها به یک همسر قناعت نمائید همچنین در آیه ۱۲۹ همین سوره مى خوانیم «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم»
(و هرگز نمى توانید ]از نظر محبت قلبى[ در میان زنان، عدالت کنید، هرچند کوشش نمائید) در اینجا این سؤال مطرح مى شود که منظور از عدالت در مورد همسران متعدّد چیست؟
آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
شک نیست که «عدالت» در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى مى تواند محبّت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه ۱۲۹ همین سوره مى فرماید: «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم» شما هر قدر کوشش کنید نمى توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید.
بنابراین محبّت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است.
از این بیان روشن مى شود : کسانى که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه فوق (وان خفتم الا تعدلوا فواحدة) به آیه ۱۲۹ (ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم) چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند.
زیرا همانطور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبى است ، و این از شرائط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه هاى عملى است.
گواه بر این موضوع ذیل آیه ۱۲۹ همین سوره مى باشد آنجا که مى گوید: «فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه» یعنى: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل در محبّت میان همسران خود رعایت کنید لااقلّ تمام تمایل قلبى خود را متوجّه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلاتکلیف درآورید».
نتیجه اینکه کسانى که قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند گرفتار چنان اشتباهى در مسئله تعدّد زوجات شده اند که براى هر محقّقى جاى تعجّب است. تفسیر نمونه ۳/۲۵۵
اتفاقاً از روایات اسلامى برمى آید که نخستین کسى که این ایراد را مطرح کرد ابن ابى العوجاء از مادیین معاصر امام صادق(علیه السلام) بود که این ایراد را با هشام بن حکم دانشمند مجاهد اسلامى در میان گذاشت ، او که جوابى براى این سؤال نیافته بود از شهر خود که ظاهراً کوفه بود بسوى مدینه (براى یافتن پاسخ همین سؤال) حرکت کرد ، و به خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید، امام صادق(علیه السلام) از آمدن او در غیر وقت حج و عمره به مدینه تعجب کرد ، ولى او عرض کرد که چنین سؤالى پیش آمده است ، امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود : منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء عدالت در نفقه (و رعایت حقوق همسرى و طرز رفتار و کردار) است و اما منظور از عدالت در آیه
۱۲۹ که امرى محال شمرده شده، عدالت در تمایلات قلبى است (بنابراین تعدد زوجات با حفظ شرائط اسلامى نه ممنوع است و نه محال) هنگامى که هشام از سفر، بازگشت، و این پاسخ را در اختیار ابن ابى العوجاء گذاشت، او سوگند یاد کرد که این پاسخ از خود تو نیست (تفسیر برهان جلد اول صفحه ۴۲۰٫)
معلوم است که اگر کلمه عدالت را در دو آیه به دو معنى تفسیر مى کنیم به خاطر قرینه روشنى است که در هر دو آیه وجود دارد، زیرا در ذیل آیه مورد بحث، صریحاً مى گوید : تمام تمایل قلبى خود را متوجه به یک همسر نکنید، و به این ترتیب انتخاب دو همسر مجاز شمرده شده منتها به شرط این که عملاً درباره یکى از آن دو ظلم نشود اگر چه از نظر تمایل قلبى نسبت به آنها تفاوت داشته باشد، و در آغاز آیه ۳ همین سوره صریحاً اجازه تعدد را نیز داده است. (تفسیر نمونه ۴/۱۵۵ )
۱۲۵ ـ فلسفه ازدواج موقّت چیست؟
این یک قانون کلّى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها متوجه طرق انحرافى خواهد شد ، زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد ، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم ، چنین اقدامى عاقلانه نیست زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است.
بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم.
این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است ، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن بازمى گردانند.
اکنون این سؤال پیش مى آید که در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا مأموریت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى روبرو مى شوند.
این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته ، و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند ، شکل حادترى به خود گرفته است.
با این وضع چه باید کرد؟
آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان ها و راهبه ها) تشویق نمود؟
یا اینکه آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت ، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟
و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه بى بند و بارى جنسى را؟
خلاصه اینکه « ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست ، و ما بر سر دو راهى قرار داریم یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همانطور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آنرا به رسمیت شناخته) و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم، معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى این سؤال فکر کرده اند؟!
طرح ازدواج موقت ، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیانهاى فجایع جنسى و فحشاء را دربردارد.
منتها در اینجا اشکالاتى مى شود که باید بطور فشرده به آنها پاسخ گفت:
۱ ـ گاهى مى گویند چه تفاوتى میان « ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خود فروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.
البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث (در میان زن و شوهر)(۱)و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوتهائى با ازدواج دائم دارد ولى این تفاوتها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد ، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج .
۲ ـ « ازدواج موقت» سبب مى شود که بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند ، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.
اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟!
و اگر ملاحظه مى کنیم که امروز افراد محترم از این قانون اسلامى کراهت دارند، عیب قانون نیست، بلکه عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیحتر، سوء استفاده کنندگان از آن است، اگر در جامعه امروز هم ازدواج موقت به صورت سالم درآید و
________________________________________
۱ ـ البته فرزندان ازدواج موقت هیچگونه تفاوتى با فرزندان عقد دائم ندارند.
حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورتهاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت.
۳ ـ مى گویند: ازدواج موقت سبب مى شود که افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود.
پاسخ از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملاً روشن شد، زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.
در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که برتراندراسل دانشمند معروف انگلیسى در کتاب زناشوئى و اخلاق تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است مفید بنظر مى رسد :
او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان، بنام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا زناشوئى آزمایشى چنین مى نویسد: «که طبق طرح «لیندسى» جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد: نخست اینکه طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند ، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند ، دیگر اینکه جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد ، و سوم اینکه پس از طلاق ، زن هیچگونه حق نفقه نداشته باشد».
«راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد چنین مى گوید: «من تصور مى کنم که اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاهها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانیها و روابط جنسى پرهرج و مرج فعلى مى باشد».از کتاب زناشوئى و اخلاق صفحه ۱۸۹ و ۱۹۰٫
همانطور که ملاحظه مى کنید طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشنتر و کاملتر است. در ازدواج موقت اسلامى هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است و هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست. تفسیر نمونه ۳/۳۴۱
۱۲۶ ـ آیا ازدواج موقّت در عصر پیامبر (ص) بوده است؟
اتفاق عموم علماى اسلام بلکه ضرورت دین بر این است که ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده (و گفتگو درباره دلالت آیه ۲۴ سوره نساء فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلم بودن اصل حکم ندارد زیرا مخالفان معتقدند که مشروعیت حکم از سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله)ثابت شده است) و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از عمر نقل شده مُتعَتان کانتا على عهد رسول الله و انا احرمهما و معاقب علیهما، متعة النساء و متعة الحج: «دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و حج تمتع» (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند که بعداً نسخ و تحریم شده است.( کنز العرفان جلد دوم صفحه ۱۵۸ ـ حدیث مزبور از تفسیر قرطبى و طبرى با عباراتى شبیه عبارت فوق نقل شده است، در سنن بیهقى در جلد هفتم کتاب نکاح نیز ذکر شده.)
اما جالب توجه اینکه روایاتى که درباره نسخ حکم مزبور ادعا مى کنند کاملاً مختلف و پریشان است، بعضى مى گویند خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و بعضى مى گویند ناسخ آن آیه طلاق است اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن: «هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد» در حالى که این آیه ارتباطى با مسئله مورد بحث ندارد زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است.
قدر مسلم این است که اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست بنابراین طبق قانون مسلمى که در علم اصول(استصحاب) به ثبوت رسیده باید حکم به بقاء این قانون کرد.
جمله مشهورى که از عمر نقل شده نیز گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است.
بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود وگرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى بنام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است که فاقد هرگونه اعتبار مى باشد.
جالب اینکه در صحیح ترمذى که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از «دار قطنى»( تفسیر قرطبى جلد دوم صفحه ۷۶۲ ذیل آیه ۱۹۵ بقره.)
چنین مى خوانیم : کسى از اهل شام از عبدالله بن عمر درباره حج تمتع سؤال کرد او در جواب صریحاً گفت این کار، حلال و خوب است مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است عبدالله بن عمر برآشفت و گفت اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو!(۲)
________________________________________
۲ ـ منظور از متعه حج که عمر آن را تحریم کرد این است که از حج تمتع صرف نظر شود، حج تمتع عبارت است از اینکه نخست محرم شوند و پس از انجام مراسم «عمره» از احرام درآیند (و همه چیز حتى آمیزش جنسى براى آنها مجاز شود)و سپس مجدداً محرم شده و مراسم حج را از روز نهم ذى الحجه انجام دهند. در عصر جاهلیت این کار را صحیح نمى دانستند و تعجب مى کردند که کسى در ایام حج وارد مکه شود و هنوز حج بجا نیاورده عمره را بجا آورد و از احرام بیرون آید، ولى اسلام صریحاً این موضوع را اجازه داده، و در آیه ۱۸۶ سوره بقره به این موضوع تصریح شده است.
نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از «عبدالله بن عمر» از صحیح ترمذى به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است(۱).
و نیز از «محاضرات» راغب نقل شده که یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت : از «عمر»! با تعجب گفتند : چگونه چنین چیزى ممکن است با اینکه عمر از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت : بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم، زیرا عمر مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم، من مشروعیت آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى پذیرم، اما تحریم آن را از هیچکس نخواهم پذیرفت!(۲)
مطلب دیگرى که در اینجا یادآورى آن لازم است این است که ادعا کنندگان نسخ این حکم، با مشکلات مهمى روبرو هستند :
نخست اینکه در روایات متعددى از منابع اهل تسنن تصریح شده که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشد، بلکه در زمان عمر از آن نهى گردید، بنابراین طرفداران نسخ باید پاسخى براى این همه روایات پیدا کنند ، این روایات بالغ بر بیست و چهار روایت است ، که علاّمه امینى در «الغدیر» جلد ششم آنها را مشروحاً بیان کرده است و به دو نمونه آن ذیلاً اشاره مى شود:
۱ ـ در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله انصارى نقل شده که مى گفت: ما در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بطور ساده اقدام به ازدواج موقت مى کردیم و این وضع ادامه داشت تا اینکه «عمر» در مورد «عمر و بن حریث» از این کار (بطور کلى) جلوگیرى کرد(۳).
و در حدیث دیگرى در کتاب «مُوَطأ» مالک و «سُنَن کبرا»ى بیهقى از «عروة بن زبیر» نقل شده که: زنى به نام «خوله» بنت حکیم در زمان «عمر» بر او وارد شد و خبر داد که یکى از مسلمانان به نام «ربیعة بن امیه» اقدام به متعه کرده است او گفت: اگر قبلاً از این کار نهى کرده بودم او را سنگسار مى کردم (ولى از هم اکنون از آن جلوگیرى مى کنم!)(۴).
________________________________________
۱ ـ شرح لمعه جلد دوم کتاب النکاح.
۲ ـ کنز العرفان جلد دوم صفحه ۱۵۹ (پاورقى).
۳ ـ الغدیر جلد ششم صفحه ۲۰۶٫
۴ ـ الغدیر جلد ششم صفحه ۲۱۰٫
در کتاب بدایة المجتهد تألیف (ابن رشد اندلسى) نیز مى خوانیم که جابر ابن عبدالله انصارى مى گفت: « ازدواج موقت در میان ما در عهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در خلافت «ابوبکر» و نیمى از خلافت «عمر»، معمول بود سپس «عمر» از آن نهى کرد(۱).
مشکل دیگر اینکه : روایاتى که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى کند بسیار پریشان و ضد و نقیضند، بعضى مى گوید : در جنگ خیبر نسخ شده ، و بعضى دیگر در روز فتح مکه ، و بعضى در جنگ تبوک ، و بعضى در جنگ اوطاس ، و مانند آن. بنابراین به نظر مى رسد که روایات نسخ ، همه مجعول بوده باشد که اینهمه با یکدیگر تناقض دارند.
از آنچه گفتیم روشن مى شود اینکه نویسنده تفسیر «المنار» مى گوید : «ما سابقاً در جلد سوم و چهارم مجله المنار، تصریح کرده بودیم که عمر از متعه نهى کرد ولى بعداً به اخبارى دست یافتیم که نشان مى دهد در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسخ شده نه در زمان عمر، و لذا گفته سابق خود را اصلاح کرده و از آن استغفار مى کنیم»(۲) سخنى تعصب آمیز است،
زیرا در برابر روایات ضد و نقیضى که نسخ حکم را در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند روایاتى داریم که صراحت در ادامه آن تا زمان عمر دارد، بنابراین نه جاى عذرخواهى است، و نه استغفار، و شواهدى که در بالا ذکر کردیم نشان مى دهد که گفتار اول او مقرون به حقیقت بوده است نه گفتار دوم!
و ناگفته پیدا است نه «عمر» و نه هیچ شخص دیگر و حتى ائمّه اهلبیت(علیهم السلام) که جانشینان اصلى پیامبرند نمى توانند احکامى را که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده نسخ کنند و اصولاً نسخ بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بسته شدن باب وحى مفهوم ندارد، و اینکه بعضى کلام «عمر» را حمل بر اجتهاد کرده اند جاى تعجب است زیرا «اجتهاد» در برابر «نص» ممکن نیست.(۳)
________________________________________
۱ ـ بدایة المجتهد کتاب النکاح.
۲ ـ تفسیر المنار جلد پنجم صفحه ۱۶٫
۳ ـ تفسیر نمونه ۳/۳۳۷
والا حرف زدن غیرتخصصی و دلبخواهی که خرجی نداره . درباره یک مسئله دینی باید حتما ایه و روایت و تاریخ آن را مطالعه کرد وتوانایی استنباط هم داشته باشی .
خودمونیم ولی صرفنظر از موافق یا مخالف ها عجب بحث داغی شده!
من فکر می کنم خود همین کثرت اظهار نظرها دلیلیه بر لزوم توجه به نیازی که در جوانان امروز جامعۀ ما وجود داره
در اینکه این دو جنس، علیرغم اشتراک در انسانیت تفاوتهایی دارند و به همدیگر هم نیاز دارن ( اعم از عاطفی، روحی، جسمی، جنسی و… ) که شکی نیست.
حالا یک پیشنهاد! بیاین بدون اینکه از اسم خاصی ( مثل صیغه، زنا و… )استفاده کنیم، فارغ از اسلام و پیامبر و … دربارۀ رابطۀ مردان و زنان نظر بدین و اینکه بهترین راه حل برای برقراری ارتباطی انسانی که حافظ منافع هر دو طرف در همۀ بخشها باشه چیه؟ من فکر می کنم تو این تبادل نظر و تضارب آراء، ضمن احترام متقابل به نتایج خوبی برسیم. شما چی فکر می کنین؟!
ازکجا امده ام امدنم بهرچه بود؟به کجامیروم اخر……….؟
۳۶ سالمه و ۲ ساله که مجرد زندگی میکنم
در اندیشه تهران هستم
cheghadr bayad kochak maghz bashim k biyaeim darmored mazhabe yekdige bahso jadal konim
baba alan shoma k eda mikonid mazhabeton bartare vaghean hamon amali k rahbaraye diniton migan ya goftan amal mikonid, bavar konid na, faghat yad gereftid hamgige ro sarkob konid.bebinid aghleton chi mige o
kodom doroste.
خواهش میکنم احساسی نظرندهید
مثال : اگرچهارنفر به هرکدام یک ظرف آب داده شود
وبه انها بگویند که آن را در یک ظرف مشخص بریزید . آیا
بعداز مخلوط شدن آبها۴نفره قادر هستند آبهای
خودرا به صورت جداگانه از آن ظرف بردارند .اگر زن همزمان ۴شوهرکند وحامله شود شما این فرزند را بکدام آب متعلق میدانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آیا این فرزند سربار جامعه خود نمیشود؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا میتوان به عینه گفت که این فرزند متعلق به کدامیک از شوهرهای زن بوده است .وبه خاطر همین مسئله دین دستور داده که زن اگراز شوهرش طلاق گرفن عده نگهدارد که اگر حامله باشد معلوم شود صاحب نطفه چه کسی است . اما اگر به یک مرد یک ظرف آب دهند و۱۰تا ظرف خالی دیگربه دهند که آب خودرا در ظرفها بریزد بعد ار این کار میتواند ادعا کند که تمتم آبهی ۱۰گانه مال خودش است . اگر مرد همزمان ۱۰ تا زن داشته باشد وتمام آنه حامله شوند تمام فرزندان منسوب به یک پدر است ومادر هر فرزند نیز مشخص است .
دوما این از حسادت های شما زنهاست که حتی به حکم خدا هم حسادت میکنید.
سوما این از حرص و طمع و بازهم حسادتهای خود شماست که کار رو به محکمه می کشونه.
وقتی که مهریه با طلا سنجیده شد و طلا هم شد میلیونها تومن به شوهرت داری سالاری میکنی
این بخر اونو نخر اینو بگیر نه اونو نگیر اخرش هم اگه به حرفت گوش نده میرم مهریم میذارم اجرا
غلط میکنی زنیکه… اصلا معنی این مهریه رو میفهمی
تا حالا چند بار به شوهرت خوبی کردی-پشتش وایسادی-اونو ارضا کردی و هزاران مثاله دیگه
که داری از معریه حرف میزنی
خداییش راست بگو(تو و امثال تو که خدا رو نمی شناسین) این مهریه گرفتن حرام نیست مرد اینقدر کار کنه جون بکنه بیاره تو هم زهر مارش کنی اگه پول مهریه هم که نداشت بره گوشه زندون
پس برو ای زن ناقص العقل اول حرص و طمع و حسادت خودت از بین ببر بعد در مورد حکم اون خدایی که انسان رو از نطفه بی چیز به این زیبایی(زیبایی تو رو نمیگم ها) افرید اظهار نظر کن
پریسا چون تو اثال تو بلد نیستین شوهر داری کنین طلاق هست . چون میخواین آزاد با شین طلاق هست . هویت تو در کشورت چون فاسدی هیچی . تودنیا هم هیچی برم بمیر پریسا parisa parisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisaparisa
توی این دنیا کسی رستگاره که سالم و با آبرو زندگی کنه
باید بههمه کسایی که مخالف ازدواج موقت بگم که این قرآنی که ما داریم طوری نوشته شده که مختص به زمان پیامبر نیست بهتره برید بخونید و بعد بیاید نظر بدید
تو قران در مورد کاهش میل جنسی ۴ مورد نام برده :
۱-کنترل چشم
۲-ادواج
۳-ازدواج موقت
چهارمیشو بهتره برید تو قرآن بگردید دنبالش تا با اسلام بیشتر آشنا بشید.
یا علی
عجب صبری داری خدا
ببین دین و اسلامت رو به چه روزی انداختن….
خدایا صبر کافبه….
حقیقت یک زن چیست ایا شعار عربی فقط شرابوشمشیرو زن رابپذیریم .ایا زن وسیله است برای رفع میل جنسیو بس انهم با قراردادچند ساعته.بهشت زیر پای کدام مادر است .تکلیف زن مطلقه ای که دسترسی به مرد حلال ندارد و یا به عکس چیست.ازدواج در شرایط فعلی واقعا امکانپذیر نیست .
میل جنسی رادرخودکشتن شرعا حرام است وماجوود این شرایط اسفناک مبارزه میکنیم.متاسفانه مار طلاق درایران از میانگین جهانی چند باربر بالاتره ویکی از دلایلشو ازدواج موقت میدونن که بعد ازاینکه خانم فهمید تاب زندگی با مردیو که حس میکنه بهش خیانت کرده نداره وطلاق میخواد زنی که از هر لحاظ برای مردش اماده بوده.
حتی ازرو اجبار قانونی به تصویب رسید که ازدواج موقت نیازی به ثبت نداشته باشد واین باعث بازتر شدن دست مردای شد که بیشتر دنبال این برنامه هستندازتمام برادرای گلم وخواهرای عزیزم خواهش میکنم که یک بار بخاطر تضمین زندگی خودشون به دادگاه خانواده شهرشون سر بزنند واوضاع صیغه رو از نزدیک رسد کنند.یک قانون خوب دیدگاهی که بتونه بعد از حذف یک قضیه یک جایگزین بهتروعالی تر براش بذاره.اوضاع من با یک جوان عربستانی یا قطری زمین تا زمان قرق داره اون از ذخیره ارزی ۳۰۰میلیارد دلاری زن میگیره ومن از اختلاس ۳۰۰۰میلیاردتومانی.باورکنید درصد زنان ومردان ایرانی که به شریکشون خیانت میکنن کمتر از دودرصده مابقی شکستهای زندگی فقط مشکل سنگین وغیر قابل تحمل اقتصادی خودتون خوب میدونید که همه شماها دارای خانوادهای اصیل ونجیب هستین که باهنرمندی خاصی سکان این کشتی از هم گسیخته خانواده رو هدایت میکنین که به امید خدا به ساحل ارامش برسونین.عمربن خطاب وقتی خلیفه بود نمیشناختنش غیر عربها چون ادم ساده زیستی بود وعلی ابن ابیطالب قاضی محکمه اش بود چون بهتر تصمیم میگرفت وشاگرد مکتب حضرت رسول بود تمام عمرشو با پیامبر بود.یادتون باشه که سیاست حکومت کردن درتمام ادوار تاریخی بوده وخواهد بود به نظر درست نمیاد که اصولگرا واصلاح طلبو بر علیه هم کافر بدونیم این بازی سیاست یکی میبره ویکی دیرتر وسر جمع می بینیم هیچکدوم تامه انتظارات ما را براورده نکردن چون قدرت کامل فقط خداست صدر اسلام هم اوضاع همینطور بوده.شرابم حرامه که ما کردا مثل اب میخوریمش ولی اهمیتی براحکم شرعیش قایل نیستیم چون هیچکس براش مهم نیست ولی صیغه کانون گرم یک خانواده رو نشونه میره اگه یک لحظه به بچه هات فکرکنی وببینی که بخاطر طلاق ناشی از صیغه ترکشون میکنی مرد نیستی اگه به صیغه فکرکنی از اونطرفم من مجرد سی ساله باید درد دلمو به کی بگم خانم مطلقه ای که بی هیچ دلیلی تنها مونده تکلیف مسایل زناشویی سالمش چی میشه ……..ممنونم
ثانیاً علت طلاق صیغه نیست که اصلاً در ایران امروز رایج نیست و در زمان گذشته که رایج بود طلاق هم کمتر بود. علت طلاق عدم ارضای زن و شوهر (مالی – روحی- جنسی) میباشد.
فلسفه صیغه ،یعنی داشتن دوست دختر بصورت رسمی و قانونی میباشد. به نظر شما اگر مردی با زنی مدتی دوست بود و بعد از هزار و یک استفاده اورا و شاید حتی فرزند ناخواسته را ول کند برود بهتر است یا اینکه بواسطه قرارداد قانونی صیغه احساس مسئولیت کند.امروزه ثابت شده که سرکوب غرایز باعث بیماری روحی روانی میشود .به نظر من اگر صیغه رسمی و قانونی شود و روابط خارج از آن مستوجب مجازاتهای سنگین آنگاه روابط پنهانی که باعث متلاشی شدن خانواده ها میباشد ازبین خواهد رفت.
man 28 salame
beshedat ehtiaj be ezdevaj moghat daram
chon aslan sharayet ezdevaj daeemo nadaram
lotfam mano rahnaai konid
dochar moshkelat ziadi shodam
fekri jsmi
…
زن،لطیف و از لحاظ روحی وعاطفی شکننده و آسیب پذیره،بی توجهی و بی عدالتی نسبت بهش به بهانه ی هوس بازی و صیغه(بدون داشتن ودر نظر گرفتن شرایطش)ظلم بزرگیه.لطفا اعتراضشو حمل بر حسادت نکنید! اگه یه مرد می تونست با همون دیدی که به اهمیت مساله ی جنسی در مورد خودش فکر میکنه،به لطافت عواطف جنس مخالفش پی میبرد، به بهانه ی هوس رانی و زیاده خواهی مرتکب ظلم نمیشد و خودداری پیشه میکرد.به عنوان یه زن مخالف مردای بی انصافی ام که صیغه رو وسیله ای برای توجیه بی بند وباری وبی مسئولیتی شون در قبال خونواده شون قرار دادن و این مساله رو به دلخواه خودشون به هر شکل خودخواهانه ای که دل شون میخواد تفسیر میکنن وبیشتر از پرهیز کاری و مدارا ،به تنوع طلبی و هوس های آنی شون با توجیه حلال بودن صیغه فکر میکنن!!!
اکثر مطالب رو خوندم
کلا صیغه برای جلوگیری از فساد و فحشا بهانه شده و خوب هم هست که حداقل هم زن راضی بشه و باشه هم مرد .مردهای مجرد که وضعیتشون معلومه ولی اونایی که درباره مردهای متاهل نظر میدن شاید این مردها مشکلاتی دارن مثلا زنشون بیماری داره یا آبستن باشه یا سرد باشه یا وقتی مرد میاد خونه با بداخلاقی و بوی قرمه سبزی زنش مواجه بشه بعد خانم که بخواد بره مهمانی ۷۰ قلم آرایش میکنه واسه دیگران ولی شوهرش پشم به هر حال نباید زود قضاوت کرد. یهتر از اینه خالی نشه هیز بمونه و به همه بخواد گیر بده یا از همه بدتر تازگیا مد شده یا ایمیل های جور واجور میاد از سکس ضربدری!!!!!!!! اینقدر این زنها شوهراشونو در تنگنا میزارن که یارو میگه بیخیال زنمم میبرم با خودم یکیو مثل خودش گیر میاره این کاره انجام میده حتی عوض بدل هم میکنن…… در صورتیکه صیغه کنن و اون حس شهوانیشو تخلیه کنن اصلا فکرشون دنباله این چیزا نمیره – ممنون از همه
mom_momy@yahoo.com
آقا من جوون که نمیخوام گناه کنم که مرتاض نیستم که بتونم با این وضع الان جامعه خودمو خیلی راحت حفظ کنم
باید شرایطی که برای اون دارویی به نام ازدواج مجدد تجویز شده را در نظر گرفت ولی اون مردی که به فول ما برای هوس بازی میره صیغه میکنه از زنا نجات پیدا کرده و مهم اینه نزد خدا گناه به حساب نمیاد ولی باید فرهنگش
در یاهو مسنجر پیغام بذارید
mom_momy@yahoo.com
شاید همه این واقیعت و فراموش کردیم که تمام کسانی که سر از این سایت در می آورند به نوعی از رابطه جنسی خود ناراضی هستند حتی من و تمامی آقایان و خانوم های که سر از این سایت در می آورند . حالا بعضی با ادبند ، بعضی بی ادب ، و بعضی دونبال اطلاعات ..
موفق باشید
خانمم
مشکل زنانگی داره
دنبال یه خانم برا صیغه هستم۰۹۳۸۲۷۴۷۱۴۵
man az lahaze gheimat chizi nemidonam ama ino midoonam ke adam bayad sirate ziba dashtah bashad ta soorat…
man mayel be sighe khanomi baveghar – sangin -khosh barkhord hastam
agar doost dashtid sms bedid ta zag bezanam.